انا اعطیناک الکوثر...

هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله با خدیجه علیهاالسلام ازدواج کرد، زنان مکه از خدیجه کناره گیرى نمودند و نزد وى نمى رفتند، به او سلام نمى کردند، و به هیچ زنى اجازه نمى دادند که با او معاشرت و تماس داشته باشد. این برخورد زنان سبب ناراحتى و اندوه خدیجه شد، البته غم و اندوه وى بیشتر براى پیامبر اسلام بود که مبادا آسیبى متوجه وى گردد.

وقتى خدیجه به حضرت فاطمهعلیهاالسلام حامله شد، فاطمه در رحم مادر همدم او بود و با مادرش سخن مى گفت ، و وى را به صبر توصیه مى نمود، خدیجه این موضوع را از رسول خدا مخفى مى داشت تا اینک یک روز پیامبر نزد خدیجه آمد و شنید که با او کسى سخن مى گوید، پس به او گفت : اى خدیجه ! با چه کسى سخن مى گویى ؟ خدیجه گفت : با این بچه اى که در رحم دارم ؛ او با من سخن مى گوید و مونس ساعات تنهایى من است .
رسول خدا فرمود: اى خدیجه ! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است ، و گفته که او منشاء نسلى پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالى مقدر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند، و مقرر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خلیفه خدا در زمین باشند.
خدیجه دائما در همین حال بود تا اینکه هنگام وضع حمل وى فرا رسید، پس کسى را نزد زنان قریش و بنى هاشم فرستاد که بیایید و مرا در امر تولد فرزند یارى نمایید. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را درباره ازدواج با محمد صلى الله علیه و آله نادیده گرفتى و با آن مرد فقیر و یتیم ازدواج کردى ، پس ما نزد تو نخواهیم آمد و تو را در این امر یارى نخواهیم نمود.
خدیجه از شنیدن این جواب غمگین شد؛ در همان حال چهار زن گندمگون و بلندبالا که خدیجه فکر مى کرد از زنان بنى هاشم هستند نزد او حاضر شدند، هنگامى که خدیجه آنها را دید اظهار درد و ناراحتى کرد، یکى از آنان گفت : اى خدیجه ! نگران نباش ، زیرا ما فرستاده خداییم تا تو را در امر زایمان کمک کنیم ، ما خواهران تو هستیم ، من ساره هستم ، و این بانو آسیه دختر مزاحم است که در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود، و این مریم دختر عمران ، و آن دیگر کلثم خواهر موسى بن عمران است ، پس یکى از آنان در سمت راست خدیجه ، و یکى در طرف چپ وى ، و دیگرى در مقابل او و چهارمى ایشان در بالاى سر او نشستند، و بدین ترتیب خدیجه ، حضرت فاطمه علیهاالسلام را در حالى که پاک و پاکیزه بود، به دنیا آورد.
............................................................................

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«... فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر; هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .»

مراجعه کنید به 4 مورد از پست فاطمه شناسی. به نظرم باید از این به بعد در درک حضرت زهرا علیهاالسلام  و شناخت و معرفت به ایشان بکوشیم.
 

               


14 خرداد

خرداد که می آید دلم را شور می گیرد. خرداد که می آید یادم می افتد که امام انتظار فرج را از نیمه اش می کشید. خرداد که می آید یادم می افتد پدران و مادران ما با امام عهدی دیرینه بسته بودند و ما به عنوان فرزندانشان هنوز بر این عهد استواریم. خرداد که می آید با خود می گویم من هنوز به امام وفادارم.
خرداد که می آید برای امام می گریم که چقدر تنها شدیم. خرداد که می آید یاد آن تشییع جنازه تاریخی می افتم که در دنیا بی نظیر بود. خرداد که می آید احساس خوبی دارم چون می بینم گرچه امام رفت اما راهش را باقی نگه داشته ایم حتی با چنگ و دندان. خرداد که می آید یادم می افتد که سایه رهبری بر سرمان هست. خرداد که می آید خدا را شکر می کنم که اگر از وجود مطهر امام معصوم (ع) محرومم؛ اما رهبر سید و والامقام و مهربانی دارم. خرداد که می آید هرسال، درک می کنم با تمام وجود ، که نسل خمینی کوثر است. و باید برایش خدا را شکر کنم. خرداد که می آید خدا را شکر می کنم که فرزند زمان روح الله ام!
خرداد که می آید ، هرسال، می بینم  که چه ماهِ پر از التهاب و حادثه ای است.
خرداد که می آید هرسال یادم می افتد: ما اهل کوفه نیستیم ، علی تنها بماند...
خرداد که می آید هرسال وعده ی من و رهبرم، روز 14 خرداد است. حرم مطهر امام خمینی رحمة الله علیه.

به لینک زیر بروید و امضا کنید:

برچسب‌ها: باور ها

نمایش باکس نظرات
بستن باکس نظرات

انا اعطیناک الکوثر....

یادش بخیر...  


برچسب‌ها: خاطراتم قبل از این وبلاگ

نمایش باکس نظرات
بستن باکس نظرات
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز