بسم الله...

پنجشنبه به دیدار طلبه ای رفتیم، ساده و بی ریا. رفتیم تا بشناسیم. رفتیم تا ببینیم برای مبارزه باید چگونه بود، باید چگونه حرف زد ، باید چگونه مقاومت کرد.

صحبت با آقای جهانشاهی میسر نشد اما همسرش با آغوش باز پذیرایمان شد و برایمان گفت. از رنجی که کشیده بود ؛ از اهدافی که همسرش در سر می پروراند. از ادامه ی راه...

و عجب بانوی مقاوم و صبوری بود.

 ***

چه بی تفاوت نشسته ایم. ما. من. تو ... چه بی خیال  به دنیا  و زندگی آرام خود ، دل ، خوش کرده ایم. و به ادعا لب به دعای عهد و فرج گشوده ایم... پنجشنبه بود که به رهگذر می گفتم: حالا درک می کنم چرا امام زمان (عج) نمی آید! چون 313 نفر کسی که به حرف رهبر جامعه گوش کند و علیه مفاسد اقتصادی لب به اعتراض بگشاید و در این راه مقاومت کند و در این راه از زندگی آسوده و آرام خود بگذرد؛ نداریم!! چون 313 نفر کسی که کنار طلبه سیرجانی متحصن شود ، 313 نفر کسی که برای مبارزه با مفاسد جامعه اسلامی ، مانند او ، به زندان برود نداریم...

***

پنجشنبه در دیدار وبلاگ نویسان با طلبه سیرجانی چقدر فهمیدم به دنیا پشت پا زدن و برای ظهور آماده شدن یعنی چه.

***

باید از خویش بپرسیم چرا حجت حق

خیمه را امن تر از خانه ی ما می داند 

***

یا امام زمان کاش بتوانم قدمی خود را برای ظهور آماده کنم . حال می دانم که به انتظار تو نشستن اشتباه ماست، به انتظار تو باید ایستاد!

 پی نوشت: کاش جنبش وبلاگی ای راه بیفتد و هم در وب هایمان حمایت کنیم از حرکت طلبه سیرجانی و هم قرار و قرار های دیگری بگذاریم برای دیدار با ایشان.

لینک های مرتبط :

جنبش وبلاگی حمایت از طلبه سیرجانی  کوچه ای برای گفتن

آن‌قدر عقبیم که آقا یا باید خون دل بخورند یا به ناچار همراهی کنند 

اصل هشت قانون‌اساسی احیا شود/ باید برای رهبری سربازی کنیم گفتگوی 3 ساعته رجانیوز با طلبه سیرجانی

گفتگو با طلبه سیرجانی در حرم سیدالکریم

غیرت ما اجازه می دهد تنهایش بگذاریم؟   شیعه سیاسی

علیرضا جهانشاهی ویکی پدیا

چهره های فعال علیه مفاسد اقتصادی

لوگوی جنبش حمایت از طلبه سیرجانی:

 برای حمایت از طلبه سیر جانی و برای اینکه کمک کنیم که صدای ایشون بلندتر از قبل به گوش مسئولان برسه تو وبلاگتون مطلب بنویسین و درین جنبش شرکت کنید و کد جنبش رو توی قالبتون رو قبل از </head> کپی کنید.

: کد لوگو جنبش سمت راست 

 <SPAN style="position:absolute; right:0px; top:0px;">
<a target=_blank href="http://koooche.parsiblog.com/1640846.htm" _wpro_href="http://koooche.parsiblog.com/1640846.htm"><img border=0 src="http://yas46.persiangig.com/image/new_folder/Untitled-1%20copy.gif" _wpro_src="http://yas46.persiangig.com/image/new_folder/Untitled-1%20copy.gif" alt="جنبش  وبلاگ&#1740; حما&#1740;ت از طلبه س&#1740;رجان&#1740;"></a>
</SPAN>

 : کد لوگو جنبش سمت چپ 

 <SPAN style="position:absolute; left:0px; top:0px;">
<a target=_blank href="http://koooche.parsiblog.com/1640846.htm" _wpro_href="http://koooche.parsiblog.com/1640846.htm"><img border=0 src="http://yas46.persiangig.com/image/new_folder/Untitled-1%20copy.gif" _wpro_src="http://yas46.persiangig.com/image/new_folder/Untitled-1%20copy.gif" alt="جنبش وبلاگی حمایت از طلبه سیرجانی"></a>
</SPAN>

 دوستانی که در جنبش شرکت می کنن اطلاع بدن تا اسمشون تو لیست وارد بشه:

 کوچه ای برای گفتن

شیعه سیاسی  (آقای مهند حامد)

دست نوشته های یک دانشجو ( آقای امیر حسین ثابتی)               

منتظر روشنی (دیانا)

روزهای من  (مداد رنگی)

 سر منزل

شوق پرواز (ترنم)

فرزند روح الله  (وحید اشتری)                                                       

خدا بود و دیگر هیچ ...!  (فائزه)

یاس و آفتابگردونش

یادداشت های خانم خونه

قاصعه

امواج خمسه (آقای مصطفی نجفی)

لینک های  نامرتبط :

اسرائیل به میدان انقلاب رسید

تغییر لوگوی گوگل به مناسبت ماه رمضان

پطروس فداکار حقیقت داشت؟

پنجشنبه ای که گذشت وبلاگ نویسان شهر ما طی دیداری گرد هم جمع آمدند. در این دیدار چهره های سرشناسی هم به چشم می خوردند. چهره هایی همچون:

رهگذر از وبلاگ کوچه ای برای گفتن ،

ترنم بهاری از وبلاگ شوق پرواز ؛

خودم از وبلاگ زیر باران بهاری ؛

ساقی رضوان از وبلاگ نجوای شبانه ؛

 آفتابگردون از وبلاگ یاس و آفتابگردونش ؛

دیانا از وبلاگ منتظر روشنی ؛

و الهام سادات از وبلاگ ضربان قلب دو فرشته.

در این دیدار در ساعت 12:30 ظهر وبلاگ نویسان در متروی شهر ری همدیگر را ملاقات کرده  و رهسپار حرم مطهر عبدالعظیم حسنی گردیدند. بعد از زیارت و دعا به جان خودشان، راهی مصلی گشته تا نماز را اقامه کنند. سپس به قسمتی در داخل حرم پناه آورده تا به انجام فعالیتهای مهمی از قبیل فعالیت های هنری ، فرهنگی ، پزشکی ، سیاسی ، اجتماعی و ... بپردازند. در این دیدار همچنین اقدام به گرفتن دست خط از یکدیگر ، ثبت تاریخ تولد همدیگر ، دیدن عکس همسران ، عکاسی آن هم هنرمندانه که در پایان همین گزارش می توانید ببینید، انجام تست ابن سینا ، و فعالیت مهم و ارزشمند " حرف زدن "  پرداختند.

ساعت 4:20 تصمیم جمعی بر آن شد تا به دیدار وبلاگ نویسی دیگری پیوسته و جمعشان را به فیض برسانند. زیرا که می دانید همه روزه دیدارهای وبلاگ نویسان متعددی در اقصی نقاط  شهر ما به وقوع می پیوندد . و اصولا نصف این مردمی که می بینید سرگردان در شهر از این طرف به آن طرف می روند و عجله دارند برای آن است که به دیدار وبلاگ نویسی شان برسند.

خلاصه در همین اثنی که دنبال در شرقی می گشتند و گویا در شرقی حرم جا به جا شده بود ، متوجه شدند همان طلبه سیرجانی معروف یا آقای جهانشاهی از کنارشان عبور کردند. از آنجایی که دوستان حیا اختیار کردیدند، وظیفه ی خطیر سوال پرسیدن از ایشان را بنده به عهده گرفته و با شوق و ذوق پرسیدم: " ببخشید حاج آقا ، شما آقای جهانشاهی هستید؟ "

بالاخره ایشان آنها را به مکان استقرارشان رهنمون کردند اما هرچه گشتیم خبری از درب 7 نبود!

به مکان مقصد که رسیدند دیدند عده ی زیادی وبلاگ نویسان با درد و البته ذکور در آنجا جمع اند   و مدام شعار می دهند. جمعیت شعار دهنده انقدر زیاد بود که وبلاگ نویسان ما نتوانستند خود را به جایگاه برسانند. به علاوه اینکه  تعداد خواهران موجود به تعداد 1 انگشت یک دست  هم نبود. به همین دلیل فرار را بر قرار ترجیح داده و قبل از آنکه زیر جمعیت له شوند راهی صحن حرم شدند.

بعد از عکاسی در حرم و  " حرف زدن " آقایی ما را به شرکت در " دیدار وبلاگ نویسان با طلبه سیرجانی " فراخواندند. دوستان وبلاگ نویس ما که سرشان کمی درد می کرد برای شلوغ بازی   در جمع های شعار دهنده علیه مفاسد اقتصادی به سمت مکان دیدار رهسپار گشتند. البته افراد نفوذی ای بودند که حوصله ی دیدار را نداشتند و روی حرف جمع می آمدند. ( ما نام نمی بریم.. بگم؟... بگم؟.... )

وقتی به مکان رسیدند دیدند که سخت در اشتباه بودند و به تعداد 2 انگشت از یک دست خواهر در آنجا حضور داشت.

( داخل پرانتز : دیدار خوبی بود گرچه ما بیشتر با خانم حاج آقا دیدار داشتیم. چرا که خبرگزاری فارس مجال را از حرف زدن حاج آقا ربوده بود. آنجا بود که من و رهگذر تصمیم گرفتیم یک جنبشی راه بندازیم در این باره و اسممان را در لیست "مبارزین با مفسدین اقتصادی" بنویسیم. ... تا خدا چه خواهد! )

ساعت 6 عصر بود که وبلاگ نویسان دیرشان بود بنابراین به سمت مترو حرکت کرده   و راهی منزل گشتیدند.

بقیه اش را اینجا ببین