سلام
بازم اومدم. این روزها درگیر کارهای کلاس هام بودم و بهدش اینترنتمون قطع شد. یعنی تلفنمون قطع شد و باعث شد اینترنتمون قطع بشه. یعنی قبض تلفنمونو دیر دادیم و از مهلتش گذشه بود و کسی هم نبود که ببره قبضمونو امور مشترکین و بگه تلفمونو وصل کنن. آخه امور مشترکین که نمی دونن ما کار داریم تو نت!!
خلاصه... چه قد گرمه ها!!! هوا رو می گم....
چند وقت پیشا رفته بودم پارکی برای دوچرخه سواری. حدود 2 هفته پیش. داشتم می مُردم از گرما. نتونستم بیشتر از 20 دقیقه دوچرخه سوری کنم زیر آفتاب.
من دارم نا امید میشم از قالبم وقتی دیانا جونی گفت نمیشه کاریش کرد. چه قالب خوگشلی بود ها... اینکه زیر نوشته هاش سفید بود خوب بود.
دیگه اینکه چند روز دیگه یه عروسی دعوتیم که البته آشناهای دورمون هستن، اما خب، تو این قحطی عروسی بهتر از هیچیه!
و دوباره طبق معمول همیشه باید جمله ی معروف و به جایی رو مطرح کنم که: چی ی ی ی بپوشم!!؟؟؟
بچه ها بیایید قرار بذاریم بیرون همو ببینیم. البته بذارید برای 5 مرداد به بعد. آخه من امتحانم تموم شه.
تو فکر قالب جدیدم آخه معتقدم قالب وبلاگ یک عامل جذابیته برای اینکه خودم و دیگران رو بکشونه به وبلاگ! مگه نه؟
دیگه داره اعصابم به هم می ریزه. هر قالبی میذارم اینجا موضوعاتمو نشون نمیده!!!
راستی: بر و بچ متاهل چرا نمیان ازم رمز بخوان برای پست قبلی؟!!! من ناناحت شدم خب... هیشکی منو دوست نداره؟!؟