این چند روز خیلی درگیرم. وقت هم کم دارم. بیشتر نوشته های وبلاگ های به روز شده رو می خونم. اما فرصت نظر دادن ندارم اکثرا.

هنوز تصمیمم نهایی نشده. دو دلی ام هنوز ادامه داره. دارم کلنجار میرم. با خودم و با وبم و با قالب و مطلب و امکانات و .... افکارم!

با پست زینب در خصوص "شاید" هاش موافقم. شاید نرم و همین جا بمونم. شاید برم و اینجا رو ببندم. شاید هم هر دو رو با هم داشته باشم. شاید از اینجا فقط یه نسخه پشتیبان اونجا درست کنم. شاید اونجا بشه وب اصلی ام و اینجا هر از گاهی بنویسم.

احتیاج به کمک و راهنمایی دارم. کی می تونه....

اعتکاف نرفتم. کلاس داشتم و مشکلات دیگه! دلم برای خودم سوخت! دعام کنین

امروزم تک و تهنا توی خونمون نشستم و همسر رفته سر کار!

چقدر بده ایستادن بر روی پل "شک"!

تولد امیرمومنان همه ی دنیا، حضرت علی (ع) مبارک باشه. روز مرد ، پدر ، پسر ، داداش ، نامزد مبارک باشه!

این عکس چقدر زیبا و امید بخشه! آفرین به اون پسره!

یه روزهایی وقتی آمار کامنت هام بالا می رفت خیلی خوشحال می شدم، اما الان با اینکه وقتی وب رو باز می کنم می بینم  آمار پست قبلی ام به ??? تا رسیده ... اتفاقا اصلا خوشحال نمیشم . تازه یه کم هم ناراحت میشم. برای اینکه باور کردم که اینجا موندنی نیستم!!! از اون وقت دیگه برای زیاد شدن کامنت هام خوشحال نیستم. همش فکر می کنم هرچی زیادتر بشن ، من بیشتر عذاب وجدان دارم موقع ترک کردن وبم! بارم سنگین تره گویا! 

"باور مرگ" هم همینه ها!

...اولین شرط "پرواز" ، دل کندن از "زمین" است!