برچسبها: همسرانهخوردنی نوشتخانمانه
برچسبها: همسرانهخوردنی نوشتخانمانه
گفتند عشق زمینی حجاب است، گفتند هیچ موجودی را ، هیچ مرد و زنی را ، نباید دوست داشت جز خداوند بزرگ.
اما در خانه ی کوچکی چسبیده به مسجد پیامبر(ص) ، مرد و زنی همدیگر را بسیار دوست می داشتند و خدایشان را نیز... و خداوند پیشانی آنها را بوسیده بود.
و ... بهشت، همان خانه ی کوچک بود.
چند روز پیش بحثی بود بین بچه ها در مورد متاهل و مجرد. جز این، با دوستان دیگر هم به صورت خصوصی چند باری صحبت از این حرفها شده بود که لازم دیدم در این خصوص بنویسم. آن هم امروز که سالروز ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی(ع) است.
چند نکته در مورد ازدواج:
* توقعات رو باید پایین آورد. نمیشود انتظار داشت همسری با تمام صفات مثبت و کمالات و فضایل برایتان از آسمان نازل شود. باید باور کرد که هر آدمی یک خوبی هایی دارد و یک بدی هایی. باید زندگی رو ساخت. باید به گفته ی آقا مثل یک پرستار دلسوز و مهربان همسر را تربیت کرد و در راه اهداف الهی پیش برد. باید در زمان عقد و بعد هم زیر سقفی که زندگی می کنید همدیگر را در راه خدا کمک کنید. و سوق بدهید به آن سمت. تا انشاالله چند سال بعد از زندگی مشترکتان به پیشرفت هایی برسید. این است که می گویند ازدواج کمال انسان است. اگر از اول همه خوب بودند و مشکلی نداشتند که تعریف ازدواج (به کمال رسیدن انسانها) به هم می ریخت. و این بیشتر از وظایف بانوان محترمه است که باید در تربیت اعضای خانواده و ایجاد فضای مثبت و معنوی و با نشاط خانه بکوشند و برنامه داشته باشند.
برای همین سختی هاست که به زن و مرد متاهل ثواب جهاد در راه خدا داده میشود و هر رکعت نمازشان 70 رکعت محاسبه می گردد. تلاش باید کرد. مجاهدت لازم دارد...
* در امر ازدواج خواهشا به حرف هایی که اطرافیان در گوشتان می خوانند توجه نکنید. ازدواج یک امری است که بیشتر از آنکه به دیگران مربوط شود به خود شما مربوط است. بنابراین باید خودتان ، برای آن و برای زندگی آینده تان برنامه داشته باشید و فکر بکنید. از دیگران مشورت بگیرید ولی اجازه دخالت در تصمیماتتان را در این موضوع ندهید. خودتان باید تدبیر کنید و به نتیجه برسید. چه بسیار کسانی که موارد خوب را برای ازدواج از دست داده اند برای آنکه اطرافیان منصرفشان کرده اند.
اگر به حرف اطرافیان گوش بدهید ، خصوصا اطرافیانی که مانع تراشی می کنند در امر ازدواج ، بعید است تا سن 40 سالگی هم صاحب همسر شوید.
* فضای جامعه باید برای مجرد ها سخت و عذاب آور باشد. باید ازدواج آنچنان ارزش بشود (مثل تحصیلات و مدرک و شغل ) که کسی که مجرد است از مجردی اش خجالت بکشد. باید فضای جامعه اسلامی مثل فرهنگ قرآن شکل بگیرد که مجرد ها جایگاه اجتماعی درست و حسابی ای نداشته باشند. و همه ی امکانات و خدمات بیشتر از آنکه به مجرد ها امکانات برسانند، برای رفاه حال متاهل ها باشد. فضای عمومی جامعه اسلامی باید بگونه ای باشد که افراد مجرد و خانواده های آنها-چه دختر و چه پسر- احساس تعذب و سختی و بیگانگی و کمبود در فضای جامعه کنند تا همه افراد جامعه از دختر و پسر و بویژه خانواده های آنها بخصوص مسوولین و نظامات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور در جهت حل این کمبود و معضل چاره جویی کنند.
اینگونه که شد ، دیگر در جامعه مجرد ماندن ارزش نمی شود. دیگر همه می دانند مجرد ها جایگاهی ندارند پس باید متاهل بود.دیگر کسی و جوانی سخت گیری نمی کند در ازدواج که سنش از مرز 30 سال هم بگذرد. در این صورت دیگر خانواده ها مانع تراشی نمی کنند برای ازدواج فرزندانشان و همه جور زمینه ای را فراهم می کنند برای آنکه در ازدواج فرزندشان تسریع صورت گیرد. دیگر به فرزندشان نمی گویند: "اگر ازدواج نکردی هم نکردی!!! پیش خودمان می مانی. و کجا از اینجا بهتر؟" در این صورت ، وقتی ببینند فضای جامعه برای خودشان و فرزندانشان سخت و عذاب آور است، حتی خودشان به دنبال همسر خوب می گردند برای فرزندشان. جوری که زمان پیامبر (ص) می آمدند به ایشان می گفتند: دختر ما به سن ازدواج رسیده. برایش همسری مناسب پیدا کنید.
باید ازدواج ارزش و مجرد بودن عیب باشد تا دیگر هیچ مجردی در جامعه اسلامی هیج دختر و پسری مجرد نباشند و خانواده ها و فرهنگ عمومی و... بجای آنکه مانع تراشی برای ازدواج کنند همه تلاش در رفع موانع کنند.
چگونه است که اگر کسی بگوید تحصیلات ندارد مایه سرافکندگی خود، خانواده و.. است و برای همین حتی اگر در نظام سیاسی هم کسی بخواهد رییس جمهور یا نماینده مردم یا ... شود یکی از شعارهای اساسی اش حل مشکل تحصیل است... باید برای ازدواج نیز چنین اتفاقی بیفتد.
اما الان واقعا فضای جامعه اسلامی، آن چیزی نیست که در قرآن به ما یاد داده اند.در جامعه ی ما، برعکس آنچه که در قرآن و دین خدا خانواده واحد شمارش و محاسبه است و مجرد جایگاهی ندارد، در جامعه ی ما مجرد ها بیشتر از متاهل ها از رفاهیات و امکانات و مراعات دیگران برخوردارند. در جامعه ی ما آنکسانی که باید مراعات دیگری را بکنند متاهل هایند نه مجرد ها. آنکس که باید معذب باشد، متاهل ها هستند. آنکس که باید بیشترین سختی ها، بیشترین فشارها ، بیشترین آسیب ها را تحمل کند متاهل ها هستند. آسیب های درسی و کاری و شغلی و مالی و رفاهی و .... در جامعه ی ما ، چون قرآنی و اسلامی نیست، به متاهل ها همان قدر حقوق داده می شود که به مجرد ها. و برای متاهل ها همانقدر سهم درس خواندن در دانشگاه و حوزه و موسسات هست که برای مجردها. برای همین منِ نوعی، یک حساب کتاب بکنم می بینم مجرد باشم و انقدر حقوق بگیرم که بیشتر به نفعم هست نسبت به اینکه متاهل باشم.... و همین گونه است در موارد مشابه این.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
* برای ازدواج تان بسیار دعا کنید. از آقای بهجت پرسیده بودند برای ازدواج خوب چه کنیم؟ فرموده بودند: تنها راه حلش ، توکل و توسل است. نماز جعفر طیار در این موضوع مجرب است. شب های قدر و روز عرفه که برای انسان مقدر می شود چیزهایی از زندگی اش ، بسیار دعا کنید.
* باید این موضوع برای همه جا بیفتد که ازدواج وظیفه ی شرعی و الهی ماست. موضوع مباحی نیست که خودتان بگویید : شد شد، نشد هم نشد. باید همه بدانند که در صورت مجرد ماندنشان، به وظیفه ی الهی شان عمل نکردند و آن دنیا باید دلیل و جواب مستدلی در برابر پروردگار داشته باشند. مگر آنکه واقعا دلیل منطقی وجود داشته باشد. وگرنه شما به خاطر اینکه به مقام "همسری" و بعد "مادری یا پدری" نرسیدید پیش خدای متعال مسوولید. چه اینکه روایت داریم: اگر مورد خوبی برای ازدواج به دخترخانمی مراجعه کند و آن دختر خانم بدون آنکه دلیل شرعی یا اخلاقی داشته باشد، بی دلیل آن مورد را رد کند، فتنه ی بزرگی در زندگی اش پدید خواهد آمد.
در این خصوص به این قضیه هم فکر کنید، هم خودتان و هم خانواده تان را وادار به فکر کردن کنید که: افزایش سن ، یعنی هدر دادن فرصت برای انجام این وظیفه ی الهی. فکر کنید که آن کجا شما در 22 سالگی صاحب فرزند باشید و فرزندتان صاحب پدر و مادر جوان و با حوصله و با نشاط. آن کجا که شما در 32 سالگی فرزند دار بشوید و حوصله بچه نداشته باشید. چرا که همگی واقفیم هرچه سن بالاتر می رود صبر و حوصله و نشاط و همچنین جوانی آدمی کاسته می شود.
* در ازدواج سختگیری نکنید. هم خانواده ها و هم خود جوانان. خصوصا دختر خانم ها. این شعار نیست، یک حقیقت است که : مهریه زیاد و جهیزیه زیاد و خرج عروسی زیاد خوشبختی نمی آورد!!! مهریه ها و جهیزیه ها و عروسی ها و خرید های عروسی را منصفانه در نظر بگیرید. برای خودتان خرج اضافی و گران نتراشید. این واقعا یک دلیل مهمی است که پسر ها تن به ازدواج نمی دهند.حتی اگر خانواده ها هم اینگونه خواستند شما نخواهید و جلویشان بایستید.
حلقه های گران قیمت ، سرویس های طلا، جهاز مارک دار و خارجی، مهریه های بالا، خرید های عروسی گران قیمت خوشبختی نمی آورد. متاسفانه این چیزهای بین مذهبی هم شایع شده است که جای بسی غصه دارد. دیدم از دوستان مذهبی ام که حلقه ی 800 هزار تومانی خریده بود، یا سرویس 2 میلیون تومانی، یا جهاز 20 میلیون ، یا مهریه به تعداد سالهای تولدش یا حتی مثلا 800 سکه و .... واقعا جای تاسف دارد . این را بگویم این چیزها خدا را بر سر سفره های خانه مان نمی آورد.
بدانید هرچه زندگی ساده تر و ارزان تر و معنوی تر شروع شود، صفای داخل خانه و معنویت و مهربانی و محبت بین زن و شوهر زیادتر می گردد و این دو کاملا نسبت عکس دارند. این یک حقیقت است. حالا خواه پند گیرید خواه ملال.
* انشاالله جامعه ، فضای خانواده ها ، افکار جوانان به سمت ازدواج خوب و آسان و پر برکت پیش برود و انشاالله همه به زودی زود همسر خوب نصیبشان گردد.
...اول ذیحجه...
خانه ی علی (ع) شلوغ بود ، پر از سرو صدا و خنده...
پیامبر(ص) گفت : « گوشت و نان را من می دهم ، خرما و روغن با تو . بگذار رسم ولیمه دادن در شادی ها ، میان امت من باقی بماند. »
فاطمه(س) عروس بود. نشسته بر « شهبا » اسب پیامبر.
مردان بنی هاشم پیشاپیش مرکب عروس می رفتند و تیغه ی برهنه شمشیر های کشیده شان با اهنگ هلهله ی زنان در نور می رقصید. زنان اطراف مرکب عروس را گرفته بودند ، لباسش از همه آنها کهنه تر بود که ساعتی پیش پیراهن تازه عروس را به سائلی بخشید، و این اگر چه چشم های بسیاری را به اشک نشانده بود ، اما از شادی جشن چیزی کم نمی کرد.
خانه ی داماد شلوغ بود ، پر از شوخی های شاد ، جوانانه ، و علی (ع) بیش از همه می خندید...
برچسبها: همسرانهباور هاازدواج