از کنارشان که عبور می کنم، حس آشنایی وجودم را معطر می کند.
نمیدانم چرا انقدر از ته دل دوستشان دارم!
عصر های دانشگاه که می شود، گذارم اگر به اطراف دفاتر بسیج بخورد، کمی آرام تر قدم بر میدارم،
خصوصا اگر یکی دو نفر از بچه های بسیج آنجا باشند ، یا به صحبت مشغول ؛ یا انجام کاری ، یا آماده سازی فضا برای برنامه ای و...
آرامتر قدم بر میدارم به امید آنکه وجودم از حس علاقه ای که به بچه های بسیج و دفترهای بسیج دارم، سیراب گردد.... گرچه اگر ساعت ها هم آنجا بایستم، از عطش علاقه ام کم نخواهد شد.
ظاهر و تیپ و قیافه شان که واقعا دوست داشتنی است... اگر می شد، می ایستادم گوشه ای و ساعت ها نگاهشان می کردم ...
نمی دانم چرا اگر دانشجوی بسیجی ای از کنارم عبور کند ... دلم آلارم صفا و خلوص و عاشقی می دهد...
حتی اگر نشناسمش ...
پرورش جوانان خداجوی بسیجی ، فتح الفتوح امامرض است. مقام معظم رهبری
وقتی قطرات خون شهدای فتنه بر ران کروبی چکید + عکس
برچسبها: شخصیدانشگاه نوشتباور هابسیج