آخرین برگ "سفر نامه ی باران" این است ، که زمین چرکین است...
دیگر نمی خواهم زنده بمانم . من محتاج نیست شدنم ...
من اینجا بس دلم تنگ است ،
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است....
برچسبها: شخصی
نوشته شده توسط من! | جمعه 89/7/16ساعت 12:31 صبح
نظر
نمایش باکس نظرات
بستن باکس نظرات