این مدت به علاوه ی اینکه حس خواب آلودگی دارم، به شدت هم سرما خوردم که این به کسلی و بی حالی من کمک کرده. جوری که دوست دارم زودتر این روزها تموم بشه البته به خوشی و خوبی و من باز، همون آدم پر انرژی سابق بشم... راحت و بی دغدغه جسمی بتونم آشپزی های جورواجور بکنم ... دکور خونه عوض کنم... و .... خییییییییلی دلم برای این کار ها تنگ شده... گرچه بعیده بتونم مثل قبل به انجام این کارها بپردازم حداقل برای مدت موقتی...
اون قضیه ی خاصی که اینجا نوشته بودم براش دعا کنید، الحمدالله با لطف و مهربانی خدای مهربون و دعای دوستان برطرف شد . و از این بابت به شدت خدا رو شکر می کنم...
البته یه جریانات دیگه ای بعد از اون به وجود آمده که اونها هم به نوبه ی خودشون محتاج دعای دوستان هستن... مثل یه مسئله جسمی خاصی که باعث شده تحت مراقبت مهم تغذیه ای و فعالیتی باشم و ممکنه در صورت مراقبت نکردن عوارض خطرناکی برام داشته باشه و همچنین مسائل اقتصادی خانواده کوچیکمون که این روزها داریم باهاش دست و پنجه نرم می کنیم... بهرحال همچنان از دعاهای خوبتون ما رو محروم نکنید...
همینجا از زحمات بی دریغ همسر مهربونم که این روزها رو به سختی داره می گذرونه و با وجود مشغله های مختلف کاری و فکری و ... ، تلاش می کنه نهایت کمک رو در حق من انجام بده، ممنونم...
بعضی وقت ها، کلی برنامه ریزی می کنی که بعضی کارها رو انجام بدی، کلی هم همه چیز را هماهنگ می کنی،همه را به خط می کنی و... اما لحظه آخر اتفاقی می افتد که همه ی برنامه ها و نقشه هایت را خراب می کند... بعضی وقت ها، شانس هم چیز خوبی است...