انگار همین دیروز بود!! همین دیروز بود که روزشماری می کردیم برای محرم و صفر! روز شماری می کردیم برای رفتن به هیئت...
چقدر همه چیز زود گذشت...

یعنی من زنده می مانم بار دیگر پیراهن مشکی به تن کنم برای پسر فاطمه؟
چقدر از این محرم ها و روضه ها بیاید و برود و ما زیر خاک ها باشیم...

چه روزهای خوبی بود روزهای محرم و صفر ...
چه لحظه هایی بر ما گذشت در هیئت های عزاداری...
یادش بخیر با هم نوحه سر می دادیم برای عموی خوب قصه ی کربلا:

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ...
و بر سر و سینه میزدیم :   عمو عباس عطش... واعطشا به کربلا .... وا عطشا به خیمه ها ... . ..
یادش بخیر برای غم های دل زینب ^س کنار هم می گریستیم :
عمه ی سادات بیقراره ، غصه و غم هاش بی شماره ، تمام غصه اش غم یاره ...
و برای دل حضرت رباب ^س و سرباز شیرخواره اش لالایی می خواندیم ...
قنداقه غرق خونه ، رباب داره می خونه : علی لای لای ، علی لای لای ، علی لای لای ...
و به خاطر صورت سیلی خورده دختر سه ساله ی بابا ، غم ، همه ی وجود ضعیفمان را فرا می گرفت :
کی گفته من بابا ندارم ، کی گفته من بی کس و کارم ، بابای من قشنگ ترین بابای دنیاست ، حتی اگر تو آسمونهاست ، خوب می دونه رقیه تنهاست ...
و برای پسر جوان و زیبای لیلا ناله سر می دادیم مثل پسر از دست داده ها:
از اون نگاهش ، نمیشه دل کند ، دلم می مونه ، وقتی که آروم ، میزنه لبخند ، دود کنید اسفند ، نگید چرا شدم هراسون!! ، بچه بزرگ نکردم آسون ...
و برای پسران رعنای زینب ^س و برادرش امام حسن ^ع بر سر و سینه میزدیم...
و برای امام غریب و مظلوممان ، امام مهربانمان ، امام شهید و عطشانمان ، سر از پا نشناخته و آنچه ظرفیتمان اجازه می داد می گریستیم و بر سر و سینه می زدیم و داد می کشیدیم ...
حسین^ع عشق منی ، حسین^ع عشق منی ، حسین^ع عشق منی ... . ..
و می سوختیم از درون، وقتی می شنیدیم که آن ملعون بعد از بریدن سر حضرت^ع ، دست و پاهایش می لرزید و در جواب پرسش اطرافیان گفته بود: هنگام کشیدن خنجر ، از گوشه و اطراف صدای بانویی می شنیدم  که می گفت " غریب مادر حسین ^ع "
یادش بخیر ... چقدر همه چیز زود گذشت .. .
امروز ، روز آخر ماه های خوب محرم و صفر است. همین محرم و صفری که اسلام را زنده نگه داشته است. همین محرم و صفری که در واقع نه اسلام، که من و تو را بر خط اسلام و دین نگه داشته است ...
نمی دانم حکمتش چیست که این محرم و صفر با عطر دلنشین امام رئوف به اتمام می رسد... و آخر آخرش باید برویم در خانه ی او ، اویی که دلم برای حرم باصفایش تنگ شده است ...
پنجره فولاد رضا^ع مریضا رو شفا می ده
پنجره فولاد رضـــا^ع برات کربــــلا می ده

می گویند شما کربلا خوب امضا می کنید آقا !! ... دستمان را بگیرید که در 10 ماه باقی مانده از سال به دستگیری شما محتاج تریم... گرچه تا ظهور حضرت حجت عج عزادار پسر غریب فاطمه می مانیم ...هرچند اگر لایق نبوده باشیم ...

ما زنده به آنیم که مدهوش حسینیم
تا ابد الدهر سیه پوش حسینیـــــــــم 

 1- خانواده ی محترم همسر الان نجف هستند . اسممان که در قرعه کشی در آمد، کلی ماجرا پیدا کرد که تصمیم مان بر آن شد نوبتمان بدهیم به پدر و مادر همسر. گزینه های مختلفی بودچون همسر نمی توانست بیاید، مثلا اینکه من با دوستم بروم، یا من با مادر شوهرم بروم و ... اما خب اصل قضیه چیز دیگری بود : ما طلبیده نشده بودیم!

2 - در هیئت نشسته بودم که 3 تا پسر حدود 4-5 سال، با هم بحثشان گرفته بود که چه کسی بزرگتر از همه است. 2 تایشان هم قد بودند اما یکی کوچکتر  بود.. آخی! طفلکی مدام توی قد گرفتن با اون دوتا کم می آورد و مجبور بود صدایش را کلفت تر کند که : نخیرم! من قدم بزرگه. تازه سرم هم بزرگه!
کلی شده بود مایه ی خنده بعد از اتمام مراسم. عجب عالمی دارند این پسر بچه ها! که واقعا مختص خودشان است و خودشان! چرا که امروز هنگام ایراد خطبه ی نماز جمعه، یک دختر 6-7 ساله با یک پسر بچه ی 4-5 ساله بازی می کرد. پسربچه گفت: من قدم از تو بلندتره! (در حالی که اصلا بلند تر نبود:دی) و به دختر بچه گفت : بیا قد بگیریم. دستهایشان را که بردند بالا، دختر بچه بدون حساسیت مخصوصا دستش را پایین تر گرفت که پسر بچه باور کند قدش بلند تر است!

3- امروز آقا، در خطبه های نماز جمعه خط را برای همه روشن کردند. خصوصا برای آنهاییکه که این روزها مثل رسانه های غربی، بر این باور بودند که قیام مردم تونس و مصر و یمن به دلیل اسلام خواهی نیست و دلایل دیگری از جمله فقر اقتصادی و ... دارد ، و ریشه در انقلاب اسلامی ایران ندارد.
حال آنکه همه ی قیام ها در این کشور ها از نمازجمعه و مساجد شروع شده است، و بعد از به زیر کشیده شدن حاکمان مستبد و وابسته ، دختران با حجاب به دانشگاه ها رفته اند و اذان از ماذنه های مساجد در فضای شهر ها پخش شده است...
امروز آقا مکرر فرمودند که دهه فجر امسال برای ملت ایران رنگ و بوی دیگری دارد چرا که جرقه های قیام علیه استکبار را در ملت های عرب منطقه می بینند و این نتیجه ی انقلاب اسلامی ماست.
کاش همه جوره بتوانیم حمایتشان کنیم، همه جوره من جمله دعا ، فعالیت در عرصه ی نت، کمک مالی ، و حتی کمک های فرهنگی و ...

4- خواستم در این خصوص پستی جداگانه بگذارم، اما به دلیل تازگی این پست منصرف شدم فعلا.
از حضرت پیامبر^ص نقل شده است که فرمود : هر کس بشارت رسیدن ربیع را به من بدهد من بشارت بهشت را به او میدهم.
شاید این قضیه به گوش شما هم خورده باشد یا خودتان رفته باشید و دیده باشید که شب اول ربیع الاول، قبل از اذان صبح ، مردم بیرون مساجد، زمانی که هنوز در مساجد باز نشده، پشت در می ایستند با گل و گلاب و روشن کردن شمع، و ضمن تبریک به ائمه^{علیهم السلام} به خاطر آمدن ماه ربیع الاول، از ایشان حاجت می طلبند.
راستش سالها پیش با عده ای از بستگان رفته بودم به چنین مراسمی . بوی گلابی که فضا را آکنده بود، اشک چشم هایی که از ائمه^{علیهم السلام} حاجت می خواست، گل هایی که بر در مساجد گذاشته شده بودند، شمع هایی که حاجتشان را شعله می کشیدند و ... مهم تر از همه برآورده شدن حاجتی که به خاطرش مرا به مسجد کشانده بود قبل از نماز صبح، همه و همه باعث شد که این جریان در ذهنم به عنوان یک خاطره ی خوب نقش ببندد.
امسال هم با همسر تصمیم گرفتیم برویم و از نزدیک استقبال مردم را از این قضیه ببینیم. قبل اذان از خانه بیرون رفتیم و به 3 تا مسجد سر زدیم. پشت در هر سه تا مسجد جمعیت خوبی دیده میشد که همگی با حال معنوی خاصی در حال دعا و حاجت خواستن بودند و قطره اشکی هم گوشه ی چشمان بعضی هایشان نقش بسته بود.

اما یک چیز علامت سوال را بیشتر می کرد و آن مقاومت بسیار زیاد یکی از این مساجد بود که در همه ی قسمت های درب ورودی اش، استفتائاتی از مراجع عظام زده بودند در خصوص اینکه : این عمل سند روایی ندارد و وهن دین است یا عملی خرافاتی است و بهتر است رواج پیدا نکند.
در اینکه سند روایی برای این عمل خاص،به این شکل با  گل و گلاب و شمع و دم در مساجد، وجود ندارد شکی نیست، گرچه حاجت خواستن از ائمه^{علیهم السلام} مشکلی ندارد.
اما با همسر که حرف میزدیم به نظرمان مسئله اینجاست که مگر عملی سند روایی نداشته باشد، مشکل شرعی دارد؟!
حال آنکه خیلی از اعمال ما سند روایی ندارد! مثل : نذر کردن 40 شب زیارت عاشورا، نذر کردن غذا برای گرفتن حاجت، غباروبی مساجد برای ماه رمضان و ...