• وبلاگ : قاب نگاه من
  • يادداشت : شايد براي آينده بماند 1
  • نظرات : 6 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اول اينکه خدا به قول تو اين مامورهاي لب مرز عرابق رو يا هدايت کنه يا نابود اينقدر که منو اونجا اذيت کردن. نذاشتن برم مي گفتن عکس پاسپورت کوچکتر از خودته! يه عالمه گريه کردم و بعد رفتم
    عراق واقعا حال بهم زن بود. مامان مي گفت يه آقايي مي گفته به اين خاطر که در حق ائمه اينقدر ظلم کردن.
    کربلا هم که.... سال تحويل عشق بود. بين الحرمين بوديم يه سالام به امام حسين يه سلام به حضرا اباالفضل. مي خنيديدم و اشک يم ريختيم.
    زيارتت قبول. انشاالله همه بريم