آخيييييييييييييييييييي
آي گفتي
منم هميشه پلاس بودم تو حرم ارباب... نمازام كه همش اونجا بودم... وقت ميشد ميرفتم حرم ساقي... ولي خب ساقي عجببببببببب مهمون نوازي كرد و رام داد به مضيف ش و ناهار در خدمتش بوديم :) شما نرفتيد غذا بخوريد؟
خوبه اون سري بدون شوهرت نرفتي ها! مريض ميشدي چي ميشد؟!! :-اس
يادم ميفته دومين بار چطوري يهويي خودمو تو حرم ارباب ديدم دلم آتيييييييييييش ميگيره:((
باراااااااااااااااااااااان دعا كن برم باز... همه چيشو به جون ميخرم...تمام اون چيزايي كه گفتي...تموم سختي هاش...:(((((((((((((