• وبلاگ : قاب نگاه من
  • يادداشت : جشن انقلاب!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 31 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 3 نظر

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     


    سلام

    عكسها مال اون زمانه؟ يا از نت برداشتي؟؟؟

    اگه امام فردا نياد مسلسل هامون در مي آد!:دي

    پاسخ

    نه عكسا رو از نت برداشتم بابا!! فكر كردي عكس خودمو ميام ميذارم تو نت؟؟؟:دي

    اي شاه خائن آواره گردي

    خاک وطن را ويرانه کردي

    کشتي جوانان وطن آه و واويلا

    کردي هزاران تن کفن آه و واويلا

    مرگ بر شاه مرگ بر شاه

    مرگ بر شاه مرگ بر شاه


    سلام باران جان.اين 12 روز نبودم خيلي عقب افتادم.اين پستت رو خيلي دوست داشتم.کلي ياد مدرسه افتادم از بس که خودم همه کاره بودم هم مجري بودم هم دکلمه ميخوندم هم تک خوان گروه سرود بودم هم نقش اول نمايش...... خودمونيم چقدر فعال بودم

    تازه مديريت روزنامه ديوار ها هم با من بود.:دييييييي

    پاسخ

    منم تو كارهاي فرهنگي بيش فعال بودم از اون زمان ها... نشريه، ويژه نامه ، نمايش، سرود، تزئين و....... يادش بخير...
    + مامان سيد 

    يادش به خير. چه خاطرات زيبايي رو برام زنده کردي.
    + آقاي همسر 

    سلام

    چه خوبه اگه ابن روحبه و شعف و شادماني جز مدارس به تمام عرصه هاي زندگي اجتماعي ما اعم از مغازه و خونه و اداره و... کشيده ميشد و همه خودشون رو در اين کار سهيم ميدونستند نه اينکه فقط روابط عمومي ها اين کارها رو بکنند و بقيه نگاه کنند. به اميد روزي که عظمت انقلاب از سوي مديران کشور آنقدر درک بشه که اولين کسي که اتاقش و محل کارش رو تزيين مي کنن مديران باشند تا به سايرين هم تصري پيدا کنه!!!!! هرچي باشه انقلاب اسلامي طليعه ظهور امام عصر ارواحنا فداه است- اني لاجد ريح يوسف لولا ان تفندون

    پاسخ

    الهي آميييييييييييييين.....

    هيييييييييييييييي يادش بخير

    چقد خوب بود! ماهم کليييييييي ازين کارا ميکرديم!

    من که ديگه زندگي نداشتم همه ي اون چند روز رو دير ميرفتم خونه

    کلي زحمت ميکشيديم

    جالبيش اين بود که همه ي بچه ها دلسوزانه از خونشون هم وسايل تزييني مياوردن

    حالا همه ي اون کارا يه طرف درست کردن روزنامه ديواري و تلاش واسه بهترين شدن يه طرف

    خيلي روزاي خوبي بود!

    تازه ما با بچه هاي همسايه ها خونه هامون رو هم تزيين ميکرديم!
    الان ديگه بچه ها مث اونموقع ما نيستن! مدرسه ها همه بي بخار شدن ديگه...مث بقيه ي چيزاي اين روزا همه چيز آبکي شده...مث عيد نوروز...

    پاسخ

    ما هم همينطور... هم مدرسه هم خونه هم مسجد ... چه روز هاي خوبي بودها.... پير شديم رفت........ هي روزگار......
    + آقاي همسر 

    ازهاري بيچاره ، بازم مي گي نواره ، نوار که پا نداره

    ما ميگيم شاه نمي خوايم نخست وزير عوض ميشه

    ما ميگيم خر نمي خوايم پالون خر عوض ميشه

    نه شاه مي خوايم

    نه شاپور لعنت به هر چي مزدور

    آخيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي
    يادش به خير واقعا .... ياد همه خاطرات خوبم افتادم ... واقعا دهه فجر مدرسه رو هوا بود ... به بهانه هاي مختلف از زير درس در مي رفتيم براي تزيين کلاس ... منم همهيشه بالاي چارپايه بودم البته نه براي اينکه قدم بلند بود به خاطر اينکه دوس داشتم هييييييييييييييي جوووني.... دلم مي خواد يه جا رو تزئئن کنم ... خداييش چقدر تو صف نگهمون مي داشتن ...يادش به خير هر سسال گروه مارش مي آوردن ...برامون کلي ازين آهنگاي مي زدن ....گل پامچال هم مي زدن

    براني دستت درد نکنه پستت خيلي چسبيد

    پاسخ

    منم همينطور... خواهش ميشه:*
    مرگ بر شاه ..مرگ بر شاه ...مرررررررررررررگ بررررر شاااااااااااااااه
    سلام باروني جونم. مدرسه تونم فعال بوده ها. ما هم از اين کارا مي کرديم تو دهه فجر ولي خيلي جزئي....يه سرود و يه مسابقه.......همين!!!!!!!!
    پاسخ

    آره مدرسه هاي ما فعال بودن! ما هم ... من همزمان تو گروه سرود و نمايش بودم. بعضي سال ها هم مجري ميشدم. از بعضي دوستان كه با من هم مدرسه اي بودن بپرسي بهت ميگن!
    + طعم باران 

    اماما ، اماما /// قلب ما ، باند فرودگاه توست
    باران الان همه چيز فرق کرده.يک کدوم از کارها الان اتفاق نمي افته.يعني کسي(مگر مدارسي که کمي مقيد باشند)به دهه ي فجر اهميت نمي دن اصلا و ابدا و با يک پرده که در اول در مدرسه يم زنن تبريک مي گن و تموم.
    توپ تانک مسلسل ديگر اثر ندارد....شاه به جز خود کشي راه دگر ندارد

    پاسخ

    واقعا؟؟؟ چه بد....
    نه شرقي ، نه غربي، جمهوري اسلامي...

    واقعا يادش بخير... ما هم از اين برنامه ها زياد داشتيم ، خود من هم به عنوان يک کودک تاپ اکتيو انقلابي! قسمت زيادي از برنامه ها رو بر عهده ميگرفتم، خواندن قران سر صف، و اجراي بسياري از سرود ها بر عهده خودم بود، و از آنجايي که قد بلند بودم معمولا کار شرشره و تزيينات کلاس هم با من بود... واقعا اون خاطرات تکرار نشدني هست... اما من احساس ميکنم در مدارس ابتدايي الان ، مراسم دهه فجر به شکوه موقع ما برگزار نميشه، البته حس من هست نميدونم تا چه حد درسته...
    پاسخ

    منم تو تزئينات خيلي سر رشته داشتم!!! دوست داشتم برم بالاي چهارپايه، كاغذ كشي ها كه باز ميشد يه لحظه همه دست از كار مي كشيدن و نگاش ميكردن و ابراز احساسات مي كردن : چه قشنگه!!! واي.... يادته؟؟؟ چه خوب بود اون روزها....
     <      1   2   3      >