هيييييييييييييييي يادش بخير
چقد خوب بود! ماهم کليييييييي ازين کارا ميکرديم!
من که ديگه زندگي نداشتم همه ي اون چند روز رو دير ميرفتم خونه
کلي زحمت ميکشيديم
جالبيش اين بود که همه ي بچه ها دلسوزانه از خونشون هم وسايل تزييني مياوردن
حالا همه ي اون کارا يه طرف درست کردن روزنامه ديواري و تلاش واسه بهترين شدن يه طرف
خيلي روزاي خوبي بود!
تازه ما با بچه هاي همسايه ها خونه هامون رو هم تزيين ميکرديم!الان ديگه بچه ها مث اونموقع ما نيستن! مدرسه ها همه بي بخار شدن ديگه...مث بقيه ي چيزاي اين روزا همه چيز آبکي شده...مث عيد نوروز...