• وبلاگ : قاب نگاه من
  • يادداشت : اتوبوس نوشت يا « ازدواج كردي دخترم؟ »
  • نظرات : 3 خصوصي ، 12 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يه چيزي يادم اومد....
    با مادر شوهرم رفتيم مسجد...
    از مادر شوهرم منو خواستگاري كردن


    واقعا متاسفم که نميشه تشخيص داد...


    قيافه ي تو كه تابلوئه!! ‌واااااااااااااا
    پاسخ

    نميدونم.... اصلش اينه كه بايد تابلو باشه... چي فكر مي كنن مردم واقعا؟ :دي

    اين اتفاقها ديگه خيلي عادي شده نميدونم چرا اينقدر مجرد هست با اين همه ماماناي جالب.فقط چشمشون متاهلا رو ميگيره
    الهي آمين.
    سلام،
    احتمالا بايد يه کم زيادي خودت رو دست کم نگيري!! ديگه توي اين دوره زمونه وقتي پيره زني دختري رو مي بينه مي گه استغفرالله!!
    موفق باشي
    يا حق

    الهي آمييييييييييييييييييييييييييييييين

    واي بارارن.زن داداشم يه بار همين قضيه واسش تو اتوبوس پيش اومده بود.فکر کن زن داداشم تند تند مي رفته خانومه هم پشت سر تند تند مي دوئيده...
    عجب منظره ي خنده داري:دي
    پاسخ

    آره منم يه بار يه خانمي تو كوچه بهم گير داد. منم همش اطلاعات اشتباهي بهش دادم! با اينكه سال آخر ليسانس بودم بهش گفتم دبيرستاني ام. بنده خدا.... تو مسجد و راهپيمايي و هيئت و نماز جمعه و ... تو هركدومشون از اين اتفاقا برام افتاده... البته ميدوني چيه؟ واقعا حق با اوناست. واقعا نگرانن براي اينكه كي همسر پسرشون بشه! ... نگراني هم داره. من بهشون حق ميدم!


    سلام

    وضع شما که اين باشه ديگه ببين من بدبخت چي مي کشم توي اين اتوبوس‌ها! يک روز سه تا خانم در آن واحد شماره مي‌خواستن ازم براي امر خير!!

    پاسخ

    :دييييييييي آدم چي بگه وال لا!!
    الهي آمين...
    :دي....اخي خانمه چقدر فکر کرده تو اون همه مدت چجوري بگه!!
    پاسخ

    آره بنده خدا....
    الهي آمين