• وبلاگ : قاب نگاه من
  • يادداشت : خاطرات سفر حج 2
  • نظرات : 1 خصوصي ، 21 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 2 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام.خوشا به سعادتتون که اين سفر روحاني نصيبتون شده.با نوشته هاتون حسابي هواي چشمامون رو باروني کرديد التماس دعا
    سلام خوش به سعادتت...حج تو جواني موهبتيه که خيلي ها آرزوشو دارن...راستي يه تکوني دادم به گرداي نشسته رو پستام...
    سلام باران خانم
    خوش به حالتون که حج رفتيد
    ان شاالله حجتون مقبول باشه
    کاش اين خاطرات قشنگتون را عمومي ميکرديد شايد دل ما هم روانه ي خدا ميشد و براتون دعا ميکرديم
    به هر حال من اين روزها خيييييييييييلي محتاج دعاي شما انسانهاي پاک و مومن هستم تو رو خدا فراموشم نکنيد از دعاي خيرتون


    نخند خب! طواف نساء بود ديگه! جنبه داشته باش!:دي

    بعدشم اينكه مهم اينه كه انقد داشتيد كه بريد! پولدااااااااااااااار!:دي

    من گفتم اون جمله رو؟؟ يادم نمياد!:دي

    آره دني! اين سني ها خيلي ...بيب.... هستن! وهابي هم كه بشن ديگه خيلييييييييييييييييي ....بيب.... ميشن!:دييييييييييي

    نماز بي ولاي او عبادت است بي وضو

    واي باران ياد وضو گرفتنه اونا تو دبليو سي افتادم! حالم به هم ميخورد!! اه اه!!:دي

    دلم خواست بدجور.دلم رو برديد به اون حال و هوا.خوش به سعادتتون......
    خيلي قشنگ بود ..تن منم لرزيد !! دعا کن ما هم قسمتمون بشه

    يه بحثي توي رشته ما هست به اسم "تجربه ديني". اصلاً به نظر بعضي‌ها تجربه ديني يکي از راه هاي اثبات وجود خداست. حالا تجربه ديني چيه؟ شنيدن صدايي، ديدن نوري، سايه‌اي، شبحي، حس کردن چيزي که براش هيچ توجيه مادي يا طبيعي نداشته باشي. در عالي ترين شکلش همون تجربه وحي مي‌شه که پيامبران دارند و شکل‌هاي معمولي‌ترش هم همينه که مثلاً تو اشاره کردي که حس کردي صدايي مي‌شنوي که بهت مي‌گه گم نمي‌شي و ... . حالا مشکلي که درباره اين تجربه‌ها هست، تفسيريه که ما از اون ارائه مي‌ديم. به خاطر اينکه تفاسير ما بي تاثير از محيط و عقايد قبلي ما نيست و اين باعث مي‌شه که يک تفسير خالص و صد در صد مطابق با واقع از اون تجربه نداشته باشيم. مثلاً درباره همين نورانيت چهره‌هاي شيعه که تو گفتي. اين حس ممکنه کاملاً به دليل پيش فرضي باشه که تو درباره حب ولايت در ذهنت داشتي و شايد اگر يک مسيحي که با چنين مفهومي آشنايي نداره بين شيعه و سني زندگي کنه، هيچ تفاوتي بين اون‌ها به نظرش نياد. يا شايد به فرض، اگه يک ماترياليست با چنين تفاوتي روبرو بشه، يک تفسير کاملاً مادي درباره علت اين تفاوت ارائه بده (مثلاً اين تفاوت رو به تفاوت در شيوه تغذيه يا شيوه زندگي فرد برگردونه و با آزمايش هم اين ادعا رو به اثبات برسونه)


    بله خانمي مطلبت رو کامل خوندم.

    الان چي بايد مي پرسيدم که نپرسيدم؟

    مگه پست داراي سوال بود؟

    ...

    ديييييييي:))

    پاسخ

    نه عزيزم. هر جور راحتي....


    ولي من اون نورو رو نميتونم تشخيص بدم جز در بعضي از موارد! نميدونم شايد بخاطر اينه كه اصلا سني نديدم!

    به قول خودت اين يه حسه، نميشه توضيحش داد.من فقط تو چهره بعضيها اين نورانيت و پاكي رو ميتونم حس كنم..بقيه معمولين به نظرم!:دي

    مثلا رهبر خيلي اونجوريه

    نه، كامل 3 نمره رو ميدم بهت:دي

    پاسخ

    ملسي عسيسم! :دي - آره. چند تا سني ببيني كم كم دستت مياد. البته ميگم. خاصه اون سني هايي كه ولايت رو قبول ندارن و حتي با ولايت و امامت و ... دشمنن! اونا خيلي واضح تر معلومه :دي


    ممنون از توضيح كاملت:دي صفر شدي!:))

    سركارمون گذاشتي؟ خب درست توضيح بده ديگه واقعا متوجه ربطش نشدم!

    پاسخ

    ببين به نظر من ولايت و عشق به ولايت و اعتقاد به ولايت باعث ميشه تو آدم يه تغييراتي به وجود بياد. نمي دونم شايد نتونم ثابت كنم اما من حس مي كنم كسايي كه ولايت و امامت رو قبول ندارن، (همون سني ها) انگار يه چيزي از اسلامشون ناقصه و البته مهم ترين چيز رو ندارن از دين!! من خودم حس مي كنم كلا تو اعمال و رفتار و حتي چهره هاشون اين اثر ميذاره. تو نمي دونم چقدر سني ديدي! خصوصا وهابي ها و بعد سني هاي حنفي و مالكي و ... (اگر اسماشونو درست گفته باشم) يه فرقي دارن با شيعه ها! تو چهره هاشون!!! به قول يه بار ساقي بود كه نوشته بود : معصوميتي كه تو چهره ي بچه شيعه ها هست، تو چهره ي بقيه بچه ها نيست. من حس مي كنم يه نورانيتي تو چهره ي شيعه ها هست كه تو چهره ي بقيه مسلمونها نيست...... نمي دونم حس منه. و فكر مي كنمم درسته چون دليلش همين اعتقاد به ولايته. ممكنه يكي قبول نداشته باشه و بايد خودش بره و از نزديك بررسي كنه... بايد يه مدتي با سني و شيعه در ارتباط بود تا فهميد.... نمي گم سني ها خداي نكرده بد هستن يا .... نه!!!!!!! ميگم حب ولايت يه نوري به آدم و چهره ي آدم ميده كه با همه چيز فرق مي كنه!!!.... اميدوارم صفر نشده باشم ايندفعه

    آخه چي بگيم باراني؟!

    يكي مث ساقي خب رفته حرفاتو ميفهمه و دوتاتون ميشينيد ميگيد و قندتودلتون آب ميشه

    ما بيايم چي بگي؟!:(

    همسرت هم كه تعريف كرده ديگه...مشكلي نيس پس:دييييي

    ------------

    ارتباط نورانيت شيعه و سني با ولايت و عشق به ولايت رو توضيح بده(3نمره):دييييييي

    پاسخ

    :ديييييييييييييي - بيخيال بابا! هرچي دوست داريد بگيد. يعني مي خواي بگي هيچ كدوم از حرفامو نفهميدي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ---------- اين كه توضيح دادني نيست، كاملا معلومه ديگه :ديييييييي - البته سني ها هم فرق مي كنن. مثلا شافعي ها كه خيلي بيشتر به شيعه نزديكترن واقعا هم از چهره هاشون مشخصه. مي دونيد كه شافعي ها حب حضرت علي و حضرت زهرا و... رو تو دلشون دارن اما امام حسابشون نمي كنن. من اونجا با 2 تا خانم جوون آفريقايي آشنا شدم كه شافعي بودن. كمي نوراني به نظر مي رسيدن. من اول فكر كردم مجردن يا نهايت تازه ازدواج كردن و سنشون حدود 17-18 سال مي خورد. اما وقتي ازشون پرسيدم گفتن : هركدومشون 3-4 تا بچه دارن و حدود 22 -23 سالشونه!!!!!!!!
    + آقاي همسر 

    باسلام

    امروز بعد از 5 سال دوباره اين خاطرات رو خوندم هرچند که خوب فهميدم که اون موقع خييييلللليييي مفصل تر و طولاني تر بود ولي اينبار طبق معمول براي اينکه بلاگرها حوصله خوندن ندارن خيلي خلاصه نوشته شدن. اون موقع-5سال پيش- اين خاطرات خيلي با عظمت بود
    مثل الان مخصوصا اينکه اون سال اعمال حج من هم قبول شد البته بدون اينکه پام به مکه برسه!!!!

    الان که اين مطالب رو که خخخخخيييييلللليييي هم قشنگ نوشته شده رو ميخونم دوباره مثل اون سال خيلي هوايي ميشم. انصافا بايد از طلا گرفت قلم نويسنده رو!!!!!

    ممنمونم از همسر عزيزم که شوق حج رو دوباره توي دلم زنده کرد!!!

    پاسخ

    :ديييييييييييييي - من مي نويسم، همسر تعريف مي كنه!!! ديگه حله! :ديييي

    سلام. خوب چه اصراري داري که ازت سوال کنيم؟ سوال انگيز ننوشتي! :دي

    يه جاهايي يه نظرهايي دادي که خوب اگه من باهات موافق باشم که جاي بحث نداره و اگر محالف باشم، روشي براي به تفاهم رسيدن وجود نداره! چون نظر شخصي ات بوده.

    بعد از اين گذشته، من که اينجور سفري نرفتم چه اظهار نظري مي‌تونم بکنم؟ دعا هم نمي‌کنم که نگي چرا همه مي‌آن دعا مي‌کنن :دي

    پاسخ

    خب دلم سوخت برات! تو دعا بكن! آخه ببين يه مطلب رو ميذارم با كلي خوشحالي همه ي كامنت ها از اول تا آخر دعاست!!! خب مي خوره تو حالم :دييي


    آخييييييييييييييييييييي

    دلم عرفات خواست:(

    ولي اينطوري نيست كه هر كي گم شد فلان ها!:دي پس اون پيرمرد و پرزن رو كه شما برديد رسونديد! :دي

    ولي اگه اونطوريم باشه از بي سعادتيته ديگه!!:دييييي

    خيلي خوبه آدم محرمه....خيلييييييييييييييييييييييييييييي... از اون اولش تا آخرش....ولي خب آدم همش اضطراب داره نكنه كاري كنم كه ...

    واي طواف نساء رو كه انجام ميدي انگار يه باااااااااااااااره سنگين برداشتن از روي پاهات! آخه من كه بدجور پا درد ميگرفتم!!! چون توي مدينه همش ميرفتم حرم مياومدم ديگه به مكه ميرسيدم پام درد ميكرد!!! واي از رو نميرفتم كه!

    خيلييييييييييييييييييييييييييي خوبه طواف.....ماماااااااااااااااان ميخام:((

    ماشالا پول داريد ها! خانوادگي حج تمتع!:دي

    پاسخ

    دستت درد نكنه بالاخره يكي جز به جز مطلب رو خونده بود!! جدي مي خواستم اگه كسي نخونه قسمت سوم رو نذارم ديگه!!! -آره بي سعادت تر از اين حرفام!..... - طواف نساء .... :دييييييييييييييييي - منم طواف مي خوااااااااااااااااااااااام....... ماماااااااااااااان...... :دييييييي - نه بابا! پول دار چيه، اون زماني كه ما ثبت نام كرديم زياد گرون نشده بود!:دي

    باراني الان ميخونم ميام سوال ميكنم! چقد ذوق سوال پرسيدن داري!!:دي
       1   2      >