• وبلاگ : قاب نگاه من
  • يادداشت : و من دلتنگشان شدم!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام، پس برگشتي! ببخشيد که اون روز نتونستم بيام روز عرفه به ستاره اس دادم که دارم ميام حرم، گفت از باران خبري نشده هنوز...
    من عرفه حرم بودم، ساعت نزديک 2 بود، از بازرسي که اومدم داخل حرم ديدم همونجاها فرش پهن کردن نشستن، منم که فقط يا صحن آزادي يا انقلاب رو ميپسندم! جلوي درب اصلي صحن آزادي بنايي بود، يادته؟ اون پشت مشتا درا باز بود از دست خادما در رفته بود اونجا منم وارد شدم، اومدم صحن آزادي، رد شدم رفتم صحن انقلاب... احتمالا از جلوت رد شدم نشناختيم همديگه رو
    پاسخ

    احتمالا!!!! ببخشيد ديگه همون روز به ستاره گفتم برنامه ام جور نشده ديگه... واقعا فشرده بود برنامه ي سفرمون