خيلي عجيبه. تو در تعريفت از عدالت ميگي به هرکسي بايد اون چيزي که حقشه داده بشه، اونوقت ميگي به متاهلها بايد حقوق دو برابر داده بشه و به مجردها سخت گرفته بشه!
ببين، خدا وقتي ميخواد ارزش ازدواج و برتري اون در برابر تجرد رو نشون بده، نميآد بگه ثواب نماز مجرد نصف ثواب فرد متاهله! ثواب کار هر دو محفوظه و به يک اندازه است! چون هر دو دارن يه کار مشترک انجام ميدن و اين بيعدالتيه که براي يکي نصف حساب بشه و براي يکي دو برابر!
اما به خاطر عمل به سنت حسنهي ازدواج، به فرد متاهل يک جايزه داده ميشه و اون اينه که علاوه بر اون ثواب پايهي نماز، خدا چندين برابرش رو براش در نظر ميگيره -و البته با اين فرض که فرد از طريق ازدواج از خيلي از معاصي مصون شده باشه-
حالا ممکنه بگي خوب اين هموني شد که من گفتم! نخير خانم! اين خيلي فرق داره با اون چيزي که شما فرمودين! چيزي که شما ميگي حق کُشيه! اما اين سيستم نه تنها حق کسي ضايع نميشه بلکه هم عادلانه است و هم تشويق کننده به ازدواجه. به اضافه اينکه بين عمل و پاداش اون هم تناسب هست. يعني چون از معصيت بازداشته شده، نمازش مقبوليت بيشتري پيدا کرده. حالا تو بيا بگو کسي که ازدواج ميکنه، مثلاً براي سيستم اقتصادي کشور چه سودي ممکنه داشته باشه تا مُحق باشه براي دريافت اضافه حقوق؟ يا مثلاً آيا، ضريب هوشي فرد با ازدواج بالاتر ميره تا شانس ادامه تحصيل بيشتري داشته باشه؟!