وبلاگ :
قاب نگاه من
يادداشت :
رويايي با طعم صادقه
نظرات :
3
خصوصي ،
17
عمومي
پارسي يار
: 4 علاقه ، 2 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آفتابگردون
يعني چي متاهل نبودي؟؟؟ بابا من يک ساله متاهلم! حالا بگذريم از تاهل! بلاخره که به اميد خدا متاهل ميشدم که! نکنه عقد نامه ميخواستن براي ثبت نام تو اين کلاسه؟؟؟
پاسخ
خب حالا بگم ببخشيد؟! خب دغدغه اش رو نداشتي ديگه! دغدغه ي اولت چيزهاي ديگه بود و واقعايتش هم اينه كه معلوم نبود چي مي شه آخر و عاقبت ازدواج شما. حالا نياي بهم گير بدي. اين واقعيتشه. درسته هممون و خودتون مي خواستيد به ازدواج ختم بشه اما خب مشخص نبود چي ميشه ديكه. ممكن بود هر اتفاقي بيفته. درسته؟ حرف اين جور چيزها شده بود ره گذر بهم گفت بيا يه جايي رو پيدا كنيم بريم. منم اينجا رو سراغ داشتم گفتم بريم. اون زنگ زد و رفتيم ثبت نام. همين