عنوان مطلبتو که خوندم دلم لرزيد.... امشب با خانواده خونه ي خانواده ي ياس مهمان بوديم... راستش اونقدر تو حرف ها و مسائل خودمون غرق بودم که اصلا يادم رفته بود امروز هم جمعه ست و ... او نيامد........................
ان شا الله به زودي يه پست در موردش مينويسم... شايد جمعه اي ديگر...
هر روزي که مي گذرد، يک روز به ظهور امام زمان نزديک تر مي شويم؛ اما به خود امام زمان چطور؟ ...
بس که شعار داديم ما اهل کوفه نيستيم، ترسيديم کوفي بودن را بفهميم... راه کوفي نشدن را هم به خاطر همين ترس نياموختيم!