تازه آمده بود جبهه. پرسيد "کربلا کجاست؟"من آن طرفي را که فکر مي کردم درسته نشانش دادم. رو کرد به کربلا و سلام داد. حرف زد. خيلي.فرداي آن روز ديدمش. خوني. گفتم " خوش انصاف! راه را مي پرسي اونوقت تنها مي ري؟"