خداوند گويد من ناظر گمان بنده خويشم، اگر گمان خوب به من برد خوبي ببيند و اگر گمان بد برد، بدي ببيند. (پيامبر اعظم (ص))
حالا هي بشين بگو چشمم نزنن يهو!!! ايش!
در حد بندسليگا ميفهمم چي ميگي
بعضي ادما کلا تو چشم هستند بايد مواظب رفتاراتون باشيد منظورم ارتباط خودتو اقاي همسرت جلوي دوست و فاميل
و همچنين بعضي ها هم که نميدونم از نيت قلبيشونه يا دست دست خودشون نيست چشم شون شوره
دعا و اينا که خودت ميدوني اما من يه چيز ديگه هم بهت ميگم
افکارتو سعي کن هدايت کني فکرتو ببر سمت مثبت و فقط ا تصور درست شدن کارهاتون رو بکن اگه اين کارو بکني باور کن خيلي اثر داره به هر چيزي که فکر کني اين فکر تبديل به احساس ميشه بعد احساس رفتارت ميشه و بعدش در جهان فيزيکي اتفاق ميافته
فقط تفکرات ناب بکن براي زندگي ات
درست چشم زخم حقيقت دارد اما هي نشين به مشکلات و اتفاقات فکر کن افکار منفي هيچ وقت مثبت رو به وجود نمياره
انشالله که خدا به خير بگذرونه
اتفاقا ديشب سر افطار اتفاقي من دو بار دعات کردم يه بار گفتم باران! يه بار گفتم م...!
خب بزار پاي مصلحت خدا.....مطمئنا اون خاسته هميچين چيزي شده....ايشالا بهترش قراره رقم بخوره..
خون هم ميگن خوبه
سلام باراني!
اول بگم اون ره گذر ياد بگيره كه ميگه منو همسرمو دعا كنيد! بببين باراني چه با كلاسه ميگه من و خانوادم!!
بعدم تا جايي كه تو خودت تلقين كني كارسازه....مامان منم خيلي ميگه چش خورده و ميخوره و اينا....اما من خيلي اينطوري نيستم... وقتي توكلم به خداسو خودمو سپردم دستش ديگه خيالم راحته..اگه اتفاقيم بيفته ميذارم به پاي مصلحتش و ميگم اون خاسته...نميذارم به پاي چشم و اينا كه بگم واي فلاني چشمم زد!
در مورد دعوا و اينام خب يه كم بايد صبر به خرج داد..... ميدونم تقصير توئه!!! چون حرص منو زياد در آوردي به خاط همون ميگما!!!
بعدم يه و ان يكاد بگير آويزون كن سر در وروديه خونتون...انشاءالله كه همه چي به خير و خوشي بگذره....بازم ميگم همه چي به اينه كه آدم چطوري فكر كنه.... آيت الكرسيم خوبه....
خب ديگه بسسه!
سلام عزيزم.واقعا اگه تا اين حد مشكل پيش اومده يه خوني بريزيد حتي شده يه مرغ بديد واستون بكشند
هفته دوم بعد از عروسيمون بود اون موقع برق تهران هر شب 1 ساعتي ميرفت.يك شب وقتي برق نبود و ما شمع روشن كرده بوديم شوهرم توي تاريكي داشت وضو ميگرفت كه سرش خورد به لبه كابينت و فقط گفت آخ اما وقتي اومد توي نور شمع ديدم تيشرتش خوني و داره از بالاي ابروش خون مياد نميتوني حالمو تصور كني داشتم ميمردم شانس اوردم با مادر شوهرم تو يه مجتمع هستيم سريع خبرشون كردم و برديمش بيمارستان و 6 تا بخيه خورد.ميخوام بگم خيلي مهمه كه اگه كار خاصي انجام ميشه حتما يه قربوني بشه هرچند ما هم پشت گوش انداختيم و نتيجه اش اين ش كه همون سال از آذر تا بهمن يعني 3 ماه من مريض بودم يه جور آنفولانزا كه درد رو به همه جاي بدنم هم رسونده بود حتي انقدر سينوسهام عفوني شده بود كه به دندونم زده بود.خلاصه بالاخره ما يه كارايي كرديم و شر چشم زخمي كه تو عروسي خورده بوديم رو از سرمون كم كرديم.
تهديد مي كني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آيكون دل شكستگيسووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووممنم بد جور معتقدم به چشم زخم ...والا چارش همونه كه پيامبر فرمودن ...هر روز صبح بخون فوت كنمنم اوايا زندگي دقيقا همچين احساسي داشتم ...هر وقت از مهموني بر مي گشتيم بي برو برگرد يه دعوا و گريه زاري...ولي شكر خدا الهان خوف شده ... بهتر البتهايشالا مشكلات هم با صبر و توكل حل ميشه دوست جونآيكن منت كشي...تاييد كن ديگه ..ميرم خودكشي مي كنما!!!
دوووووووووووووووووووم ...ساعت سه ونيم
امشب همه بيدارن !!!!!